الهه
هر جا برود شور و نشاطی دارد
یک چهره ی خوشگل و نباتی دارد
من گشته ام و نبوده ، پس نیست ... نگرد!
آن معرفتی که قلب فاطی دارد
علے
غزل برای نگاهت دوباره جاری شد
و بیت ها همگی شعر انفجاری شد
تمام ثانیه ها غرق بودنت بودند ...
که فعل "آمدن" این بار ابتکاری شد -
برای بودن چشمت کنار ثانیه هام
و گونه ی من از این واژه ها اناری شد
...
خبر رسیده به این واژه ها که می آیی
زمین برای طلوع گلت بهاری شد
همیشه گفته ام این را : کم است ابیاتم
ولی برای مرور تو یادگاری شد
سرودن از تو برایم همیشه می ماند
برای شعر من این بار افتخاری شد
تولدت مبارک باشه فاطمه جان . خیلییییییییییی
ی
سال هزار و سیصد و هفتاد و چار بود
فاطی رسید شب به جهان ... جیغ می کشید
انگار روح گرم خدا در وجود او ...
روی هزار غصه و غم تیغ می کشید
با پا گذاشتن به جهان عاشقش شدند
هالوچه ها که هیچ ، تمام جهانیان
از دوری اش خدای جهان بغض می کند
باران دوباره می رسد از سوی آسمان
این شاخه گل که اوج غزل های حافظ است
با دست های سبز خدا باز می شود
آنقدر مهربانی او بی نظیر است
دارد تمام زندگی اش راز می شود
حالا تمام دلخوشی ام جمع می شود
در دختری که عمق وجودش فرشته است
دنیا که خوب تا نکرد با دلم ولی
او شوق زنده بودن من بوده است و هست
بچه
آبجیم،
بازم تولدت مبارک
هوای شهر پر از ابرهای سرد و سیاه
و بی مقدمه لبخند محو می شود و ...
ولی صدای قدم های عشق می آید
شکوه و شوکت اسفند محو می شود و...
اگرچه توی قفس سالهاست خاموشم
سکوت شیشه ای سرد را تو می شکنی
قلم به دست، تو را می سرایم... اما نه
تو شاعرانه تر از واژه های ذهن منی
تو شاعرانه تر از عشق، گل، بهار، غزل
تو عاشقانه تر از وصف ماه و خورشیدی
تمام شهر دلم خشک و سرد و بی روح است
تو با تمام وجودت به شهر تابیدی
.
.
.
نمی شود که برای تو شعر بنویسم
مگر نوشتن احوال و خاطراتی را
درون کوزه شراب تو جا نشد هرگز
چگونه شعر کنم چشم های فاطی را؟
تولدت مبارکـ
حالا چرا شاهمرادیاماممرادباش
پ،ن: امان از دم عیدی که اصلن حسش نیست !
پ،ن همیشگی دوستون دارم زیااااااااااد
secret...برچسب : نویسنده : reza 18ta بازدید : 333